جامعه‌شناسی شرقی Oriental Sociology

                                  بررسی مسائل اجتماعی ایران و مسائل جامعه‌شناسی

                                      وبسایت حسین شیران - دکترای جامعه‌شناسی

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش ششم
✍️ حسین شیران

.

آسیب بسیار بزرگ دیگری که دولت‌های ایدئولوژیک در دوران حاکمیت خود به جامعه و جریان رشد و توسعه و تکامل تاریخی‌اش می‌زنند از دور خارج کردن نیروهای تاریخی لازم برای تغییر و تحول و بدین طریق از بین بردن ظرفیت لازم برای هرگونه تغییر و تحول ناخواسته است. پیش از این گفتیم که ایدئولوژی‌ها اصولا و اساسا وابسته به زمان و زمینه‌ی خاصی‌اند و تحققا با تغییر و تحول زمان و زمینه، هستی‌شان در معرض تهدیدات مختلف قرار می‌گیرد، هم از این‌رو نظام‌های ایدئولوژیک نه فقط به این راحتی تن به تغییر و تحول نمی‌دهند بلکه برعکس به انحای مختلف سعی می‌کنند هر تغییر و تحولی که باعث سست شدن پایه‌های ایدئولوژی‌شان گردد را در نطفه خفه سازند.

.

از گذر زمان که گریزی نیست، خواه‌ناخواه زمان می‌گذرد و دوران تغییر می‌کند؛ با تغییر دوران تغییر زمینه یک ضرورت می‌نماید اما نظام‌های ایدئولوژیک قویا مقابل تغییر زمینه می‌ایستند و بدین‌قرار تأثیرات ناشی از تغییر زمان را هم تا حد ممکن کنترل می‌کنند. تغییر زمینه بر خلاف تغییر زمان که به‌خودی‌خود صورت می‌پذیرد توسط نیروهای تغییر و تحول‌گرای هر جامعه صورت می‌پذیرد هم از این جهت این نیروها برای هر نظام ایدئولوژیکی یک سم تلقی می‌شوند که باید به هر طریق ممکن- تطمیع، تهدید، تحقیر، تخریب، تبعید و اگرنه تهلیک، کنترل شوند در غیر این‌صورت زمینه هم هم‌پای زمان تغییر خواهد کرد و صدای درهم‌شکستن پایه‌های ایدئولوژی در جهان خواهد پیچید.

.

استالین با همه بدی‌هایی که داشت یک حرف خوبی داشت که می‌گفت: "این نیروی انسانی‌ست که همه چیز را تعیین می‌کند". به‌عنوان یک حاکم ایدئولوژیک تمام‌عیار او خوب می‌دانست کنترل نیروهای انسانی برای هر دولت و هر حکومتی یک اصل اساسی و ضروریست- چه هر کاری که بخواهد انجام شود نیروهای عامل انسانی‌اش را بکار می‌گمارد و هر کاری که نخواهد انجام شود نیروهای عامل انسانی‌اش را از کار می‌اندازد و یا حتی از بین می‌برد. این‌که شما می‌بینید نظام‌های ایدئولوژیک برای هر کاری که مؤید و مثبّت پایه‌های ایدئولوژی‌شان باشد سنگ تمام می‌گذارند و در مقابل برای هر کاری خلاف این، هزار سنگ پیش پای رهروان می‌اندازند مشخصا در این راستاست.

.

اما این روال و روند از دو جهت به فرایند توسعه‌ی جامعه ضربه می‌زند: یکی همین از کار انداختن و از بین بردن نیروهای چندجانبه‌نگر و تغییر و تحول‌گرای جامعه و معطل و معوق ساختن تغییرات و تحولات لازم در راستای توسعه، و دیگری تولید و تکثیر انسان‌های یک‌جانبه‌نگر و تغییر و تحول‌گریز و سرور و سرآمد ساختن‌شان در کشور و سپردن امور دولت و ملت و مملکت به اذهان ناتراز و دستان ناتوان‌شان؛ آزار و آسیبی که از این طریق به ملت و مملکت و منابع انسانی و غیرانسانی سرشارش می‌رسد تحققا هیچ کم از تهاجم و تاراج مغول نیست و جبران مافات‌اش سالیان سال زمان می‌برد، و این یعنی درافتادن در چاه و پس‌افتادن در جایی که ضرورتا باید دوید و پیش افتاد. ...

.

باقی در بخش بعد

.

#جامعه‌شناسی_دولت
#جامعه‌شناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, دولت ایدئولوژیک

[ دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش پنجم
✍️ حسین شیران

.

بزرگترین مشکل دولت‌های ایدئولوژیک در رابطه با توسعه این نیست که هیچ نمی‌خواهند به توسعه برسند و ملت و مملکت خود را هم به توسعه برسانند؛ از قضا همه در این خصوص ادعاهای کلان دارند و برخی حتی نه فقط ادعای آبادی دنیا بلکه آخرت مردمان خود و حتی جهانیان را در سر می‌پرورانند و بسی نسخه‌‌های بلندپروازانه برای سعادت جهان و جهانیان می‌پیچند! مسأله اینست که حتی اگر بخواهند هم نمی‌توانند به توسعه دست یابند، چرا؟ چون "توسعه یعنی رشد درهم‌تنیده‌ی همه‌ی اعضاء و همه‌ی افراد در همه‌ی ابعاد"، درحالی‌که دولت ایدئولوژیک هرگز قادر به دیدن "همه" نیست و اصولا و اساسا "یک از همه" برایش ارزش و اهمیت و حق حی و حیات دارد!

.

برای همین، توسعه‌ای که دولت‌های ایدئولوژیک رقم می‌زنند- اگر بشود اسم‎اش را توسعه گذاشت- چیزی جز "توسعه‌ی آکرومگالیک" نیست، چه در آن برخی از بخش‌ها و برخی از اقشار که مورد تأیید و تفقد دولت و ایدئولوژی حاکم‌اند منفردا و منحصرا با استفاده از فرصت‌ها و ثروت‌ها اجازه و امکان رشد می‌یابند و حتی برخی با سوءاستفاده از مقام و موقعیت به رشدهای سریع و سرطانی دست می‌یابند درحالی‌که بقیه که اکثریت جامعه باشند همواره با محدودیت‌ها و محرومیت‌های نوشته (نهادینه‌شده) و یا نانوشته مواجه‌اند و علی‌رغم همه‌ی تلاش‌ها همچنان در فقر و فلاکت غوطه‌ورند؛ در این میان هرکه از در مخالف درآید هم که حکم‌اش مشخص است- از هستی ساقط است!

.

یک چنین رشد و نمو نامتعادل و نامتوازنی را هرگز نمی‌توان توسعه خواند چه خروجی‌اش جامعه‌ایست با پیکره‌ای به‌شدت ناساز و ناهنجار و سر و سیمایی به‌شدت ناجور و نازیبا، که دیدن‌اش هیچ حس و حال خوشایندی به هیچ‌کس نمی‌دهد درحالی‌که توسعه لزوما باید متضمن حرکت و گذار از وضعیت و موقعیتی ناساز و ناسالم و نازیبا به وضعیت و موقعیتی به‌مراتب سازگارتر و سالم‌تر و زیباتر باشد. اینست که می‌گوییم عملکرد دولت ایدئولوژیک اصولا و اساسا ضدتوسعه است و هرچه عمر دولت ایدئولوژیک بیش‌تر و عمل‌اش بیش‌تر باشد جامعه‌ای که بر آن حاکم است بسی بیش‌تر از حالت تعادل و توازن خارج شده، بیش‌تر در ورطه‌ی واماندگی سقوط می‌کند.

.

جامعه‌ای که در آن عده‌ای قلیل با استفاده یا سوءاستفاده از ایدئولوژی حاکم به بهای بی سر و سامانی عده‌ای کثیر بی‌رویه رشد و نمو می‌کنند و بسی سرمایه و سر و سامان می‌یابند نه جامعه‌ای توسعه‌یافته بلکه سلطه‌یافته است که در آن استعمار و استثمار حرف اول را می‌زند و این مسلما به پای استبدادی نوشته می‌شو‌د که به‌هرشکل زمینه‌ساز یک‌چنین رشدهای نابهنجاریست، چه در واقع هر رشد آکرومگالیک ناشی از بدفرمان‌دهی‌ست- در جسم انسان اگر این ناشی از بدکارکرد غده‌ی هیپوفیز- غده‌ی فرمانده- است در جوامع انسانی هم ناشی از بدکارکرد هسته‌ی ایدئولوژیک حاکم است که به‌هر شکل اجازه و امکان انواع بهره‌کشی‌ها و رشدهای این‌چنینی را به برخی از اعضاء و عناصر می‌دهد.

.

اینجا و تحت حاکمیت یک چنین شرایطی با یک چنین مدیریتی‌ست که‌ به‌قول کنفوسیوس نه فقر بلکه داشتن ثروت مایه‌ی شرمساری‌ست چه تحققا حاصل نامشروع ساخت‌وپاخت‌ها و رانت‌ها و سازوکارهای معیوب است و نه هیچ حاصل مشروع فکر و کار و کوشش شرافت‌مندانه. ...

.

باقی در بخش بعد

.

#جامعه‌شناسی_دولت
#جامعه‌شناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, دولت ایدئولوژیک

[ یکشنبه ۶ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش چهارم
✍️ حسین شیران

.

دولت ایدئولوژیک در هر کجا دولت تسخیرشده و دربند است- دربند یک عده با یک ایده و عقیده و مرام و مسلک خاص که عموما به «زور» در برهه‌ای از تاریخ، دولت و قدرت را در دست گرفته و لزوما به زور هم پیش می‌روند و همه را هم پیش می‌برند. یک چنین دولت و دم و دستگاهی در اصل و اساس «ضدتوسعه» است و هرچه بیشتر بر سر قدرت بماند ضدتوسعه‌تر خواهد بود و ضدتوسعه‌تر عمل خواهد کرد چه بیش و پیش از هر چیز وابسته به زور است و اگر زور نباشد در آن واحد خود از بین می‌رود و هرچه رشته را هم از بین می‌برد و این درحالی‌ست که دولت، عامل انحصاری توسعه است و ضرورتا باید جای‌دار و پای‌دار باشد تا توسعه در قرار و مداری پایا و پویا پیش رود.

.

و بعد هر دولت ایدئولوژیک خود بهتر از هر کسی می‌داند که زنده به زور است، برای همین بدوا تمام توان خویش را برای «بازتولید زور» می‌گذارد تا بیش و پیش از هر چیزی خود را در برابر مخالفان داخلی و خارجی‌اش که طبیعتا ایدئولوژی‌اش برایش ببار می‌آورد محفوظ دارد- چه بالاتر و اولی‌تر از این اولویتی برایش نیست؛ بدین‌قرار ثروت و سرمایه‌ای که اساسا باید صرف توسعه‌ی مملکت شود را دولت ایدئولوژیک عمدتا صرف حراست از خویش می‌سازد و این در حکم «تدخین سرمایه‌ی ملی» است که به سرعت به «بحران سرمایه» منجر می‌شود و همین «سرمایه‌سوزی» خود یکی از بزرگترین دلایل ناکامی دولت‌های ایدئولوژیک در رسیدن به توسعه‌ی پایدار است.

.

تدخین سرمایه‌ی ملی مسأله‌ی کلان دیگری که رقم می‌زند تهییج و تشویش مستمر اذهان عمومی و نهایتا «نارضایتی گسترده‌ی مردم» از هزینه‌کردهای بی‌بهره و بی‌بازگشت است؛ این نارضایتی بتدریج به یک تهدید بزرگ برای دولت ایدئولوژیک تبدیل می‌شود و تصور و تجسم خیزش و شورش سراسری همچو کابوسی تکراری خواب از چشمان‌اش می‌رباید. واکنش دولت ایدئولوژیک در برابر یک چنین تهدیدی نه تسلیم و نه تغییر بلکه تشدید تدابیر امنیتی و تکثیر و تقویت اسباب و اساس «کنترل مردم» است و این همان چرخه‌ی معیوب و منحوسی‌ست که باز باعث سرمایه‌سوزی بیشتر و نارضایتی بیشتر مردم می‌گردد و شکاف میان دولت و ملت را به حداکثر می‌رساند.

.

شکاف میان ملت و دولت تنها ناشی از نارضایتی از این سرمایه‌سوزی‌ها نیست، مضاف بر آن از نارضایتی‌های ناشی از عدم تحقق وعده‌ها هم آب می‌خورد- وعده‌هایی که دولت‌های ایدئولوژیک در آغاز سرمی‌دهند اما در ادامه بدلیل مهلت‌سوزی‌ها و فرصت‌سوزی‌های گسترده‌ای که خیل مسئولین بی‌کفایت‌ رقم می‌زنند نابرآورده می‌مانند؛ بواقع هرچه ناتوانی و ناکارآمدی دولت و نارضایتی ملت است از مسئولین بی‌کفایت است که طی پروسه‌ی «مریدسالاری» بجای مدیرسالاری خود دولت ایدئولوژیک سر کار می‌آیند و سالیان دراز در مناصب مختلف می‌مانند و انواع فسق و فجور و فساد را هم رقم می‌زنند. این‌ها همه البته که مایه‌ی نومیدی ملتی می‌شوند که طبق وعده‌ها «کمال کامیابی» از دولت طلب دارد اما «سرکوب و کنترل» برایش وصول و نصیب می‌شود!

.

باقی در بخش بعد

.

#جامعه‌شناسی_دولت
#جامعه‌شناسی_توسعه
#دولت_ایدئولوژیک

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, دولت ایدئولوژیک

[ پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش سوم
✍️ حسین شیران

.

اگرکه بپذیریم منحصرا دولت عامل توسعه‌ی یک ملت و مملکت است ولاغیر، در این‌صورت پیش و بیش از هر چیز ضرورتا باید بر روی تغییر و تحول و توسعه‌ی این تک‌عامل طلایی و تأثیرگذار متمرکز شویم و زین‌پس بی‌جهت عمر و انرژی و انگیزه‌ی خود را صرفا صرف تغییر و تحول دو عامل دیگر یعنی حکومت و ملت نکنیم؛ دست‌کم دو سده‌ی گذشته تاب و توان نیروهای توسعه و تحول‌خواه جامعه در دو جبهه صرف تغییر و تحول این دو عامل گشته است و ته‌اش امروز نه فقط هیچ به توسعه‌ی پایدار نرسیده‌ایم بلکه در خیلی از جهات بسی هم از آن دور شده‌ایم!

.

در جبهه‌ی اول امثال سیدجمال عمر خود را پای تغییر ذات و ذهن و منش و روش حاکمان گذاشتند و سرانجام در کمال پشیمانی تنها چیزی که توانستند تغییر دهند فکر و ذکر و منش و روش خودشان بود که ای‌کاش از همان اول همه افکار خود را در مزرعه‌ی مستعد ملت می‌کاشتند و در زمین شوره‌زار سلاطین فاسدش نمی‌ساختند! در مقابل در جبهه‌ی دوم خیلی‌ها هر آن‌چه داشتند در مزرعه‌ی ملت کاشتند و فوق‌فوق‌اش به تنها چیزی که دست یافتند آگاهی نسبی ملت از خیلی چیزها بود، ولیکن واقعیت اینست که به صرف آگاهی و آگاه‌سازی ملت هم نمی‌توان به‌جایی رسید!

.

آگاهی فی‌نفسه نه فقط برای ملت نان و آب و آبادی و آزادی و آرامش نمی‌شود بلکه برعکس در تنش و تضاد و تقابل با حکومت‌ها به‌مرور باعث از دست رفتن این‌ها و بسی بیش از این‌ها می‌گردد اگرکه بست در مرحله و محبس ذهنیت مردم باقی بماند و در میدان عینیت نتواند هیچ تغییر و تحولی در اوضاع و احوال جامعه رقم زند! بازماندن در یک چنین تقابل و شرایط فرسایش‌گری نتیجه‌اش اغلب احساس ناکامی و نارضایتی و نق‌زنی و غرزنی فزاینده‌ی ملت و هر از گاهی هم رگبار پراکنده‌ی خشونت و پرخاش‌گری در جای‌جای جامعه است و دیگر هیچ!

.

باری، ملت آگاه پایه و مایه‌ی توسعه است، یعنی باید که باشد تا توسعه موضوعیت پیدا کند، چه این انسان است که محور توسعه است و اساسا توسعه‌ی انسانی خود بخشی از توسعه است، در این شکی نیست، اما «ملت آگاه» اگر پایه‌ی اول توسعه باشد «دولت آگاه» پایه‌ی دوم آن است و اگر نتوان از این پایه به آن پایه پلی زد مابین‌شان دورانی چند دره‌ای برزخی شکل خواهد گرفت به عمق آگاهی و به وسعت بی‌سروسامانی و به مدت ندانم‌کاری ملت! درست شبیه مقام و موقعیت کنونی ما! در یک‌چنین شرایطی آگاهی تا اطلاع ثانوی بیش‌تر آزاربخش است تا آزادی‌بخش! تا بعد چه شود!

.

باقی در بخش بعد

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, جامعه‌شناسی توسعه

[ پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش دوم
✍️ حسین شیران

.

برای حال و روز جوامع بشری هم همچون حال و روز هر انسانی در کل سه حالت می‌توان در نظر گرفت: 1. حالت بیمار: حالت مرضی و مسأله‌دار با اوضاع و احوالی نامساعد و نامتعادل 2. حالت سالم: حالت بی‌مرضی و بی‌مسألگی با اوضاع و احوالی به نسبت مساعد و متعادل 3. حالت فراسالم: حالت سرحالی و شادابی و رو‌به‌رشدی، با اوضاع و احوالی ممتاز و متعالی؛ به زبانی ساده‌تر، حالت اول مبین حال بد (-)، حالت دوم مبین حال نه خوب نه بد (±) و حالت سوم مبین حال خوب (+) است. بدیهی‌ست هر حالت و هر حالی بنوبه‌ی خود می‌تواند مراتبی از ضعف تا قوت به‌خود پذیرد.

.

هر سه جزء اصلی و اساسی یک جامعه یعنی ملت، دولت و مملکت هم تک‌به‌تک حال و روزشان می‌تواند "بد" یا "خوب" و یا "نه بد نه خوب" باشد و اساسا بر این اصل و اساس است جوامع بشری از لحاظ توسعه‌یافتگی حالاتی بس متفاوت از هم را تجربه می‌کنند؛ در این میان بدا به‌حال جامعه‌ای که هر سه جزءاش در بدترین حال و حالت ممکن باشند- این مصداق بارز توسعه‌نیافتگی‌ست و نمونه‌اش در جهان هیچ کم نیست، و در مقابل خوشا به‌حال جامعه‌ای که هر سه جزءاش در بهترین حالت ممکن باشند- نمونه‌ی این هم که مصداق بارز توسعه‌یافتگی‌ست هیچ در جهان کم نیست.

.

توسعه یعنی حرکت از حال و روز بد به حال و روز خوب و توانایی ماندن در این وضعیت؛ توسعه یعنی به‌بودی و به‌روزی مستمر؛ و این حقیقتا یک هدف اصلی و اساسی برای هر کس و هر گروه و هر جامعه‌ای در هر کجا و هر دور و زمان است؛ بالطبع همه می‌خواهند و می‌کوشند حال و روزشان همیشه خوب باشد و خوب‌تر هم شود، در این شکی نیست، اما به‌صرف خواست که نیست، ضرورتا توانستنی هم باید باشد و توانستن طرح و تدبیر می‌خواهد، طرح و تدبیر طراحان و مدبرانی، طراحان و مدبران تمهیدات و تسهیلاتی، و این‌ها همه مدیران مقتدری که مسلط بر اداره‌ی امور باشند.

.

باری، توسعه عامل می‌خواهد و عامل توسعه‌ی هر جامعه‌ای در هر کجا منحصرا دولت‌اش است- دولتی که از ملت و با ملت باشد و "توسعه‌ی همگانی" و نه هیچ چیز دیگری را رسالت اول و آخر خویش بداند، دولتی که به عقل و خرد و طرح و تدبیر مجهز باشد و نه عقیده و ایدئولوژی و امر و نهی‌های ایدئولوژیک، چه تنها این عقل و خرد و طرح و تدبیر است که قادر به حل‌وفصل مسائل و مشکلات است و نه عقیده و ایدئولوژی که خود عین مسأله و مشکل است و نقض و نقصی بر عقل و خرد است و البته که هرجا عقل و خرد در محاق باشد مسائل و مشکلات از سر و کول هم بالا می‌روند!

.

و بعد از زمین تا آسمان فرق است میان طرح و تدبیری که یک دولت ایدئولوژیک و عقیده‌گرا دارد با طرح و تدبیری که یک دولت عقل‌مدار و خردگرا دارد- اولی بار کج و معوجی‌ست که اگر به مقصد برسد جای تعجب دارد، چه لزوما در آن پیش و بیش از همه، مصالح و منافع ایدئولوژی حاکم که مشخصا متضمن مصالح و منافع اقلیت حاکم است لحاظ است و مصالح و منافع اکثریت اغلب در آن پادرهواست! یک چنین طرح و تدبیری هرگز به تغییرات و تحولات منتج به توسعه‌ی همگانی منجر نمی‌گردد و بخش اعظم جامعه در همان حالت بد و بیمار غرق در مسائل و مشکلات‌شان باقی می‌مانند.

.

باقی در بخش بعد

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, جامعه‌شناسی توسعه

[ چهارشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]

🌓 جامعه‌شناسی دولت - بخش اول
✍️ حسین شیران

.

"جامعه‌شناسی دولت" که می‌گویم یعنی که می‌خواهم مشخصا از رابطه و تأثیر متقابل "جامعه" و "دولت" بر هم‌دیگر و تأثیر کم‌وکیف این رابطه بر توسعه یا عدم توسعه‌ی "مملکت" سخن بگویم؛ ارزش و اهمیت یک‌چنین بحثی همانا در این حقیقت نهفته است که عامل توسعه و پیشرفت در هر کجا منحصرا دولت است و از این سبب سعادت یا شقاوت یک جامعه تحققا به کفایت یا عدم‌کفایت دولتی که بر آن حاکم است بسته است؛ حقیقت دیگر این‌که کفایت و عدم‌کفایت دولت هم به لیاقت یا عدم‌لیاقت جامعه‌ای که از آن برخاسته بسته است.

.

منظورم از "جامعه" انسان‌ها و ساختارهای عینی و ذهنی موجود و مستقر و روابط مستمر میان آن‌ها در یک مملکت است- جامعه زنده به رابطه است و بدون رابطه مرده است؛ منظورم از "دولت" هم نهاد اداره‌کننده‌ی مملکت است که بدین معنا می‌تواند شامل گذشته و باصطلاح دوران پیشاصنعتی هم باشد ولیکن منظور ما این‌جا مشخصا دولت در دوران صنعتی و پساصنعتی‌ست که اغلب با عنوان "دولت مدرن" شناخته می‌شود. سابقه‌ی دولت مدرن در ایران، همان‌طورکه می‌دانید، حدودا از سال 1304 زمان ظهور رضاخان بدین‌سوست.

.

بدین قرار گستره‌ی بحث ما این‌جا این یک‌صدسال اخیر است که کشور حدود و ثغوری بمراتب ثابت‌تر و هویتی بمراتب راسخ‌تر و رسمی‌تر یافته و در این مدت با وجود دو حکومت مختلف و چهار حاکم مطلقه کمابیش می‌توان از «یک قرن دولت مدرن» سخن گفت و کارنامه‌ای برایش درآورد که متأسفانه با همه جست‌وخیزها و پیشرفت‌هایی که نسبت به گذشته رقم خورده، در مقایسه چندان رضایت‌بخش نیست و در مجموع می‌توان گفت کماکان این توسعه‌نایافتگی‌ست که در کشور پایدار است و هنوز از توسعه‌ی پایدار خبری نیست که نیست!

.

طبق آخرین آمار، شاخص فلاکت ما اکنون در ایران بعد یک سده سابقه‌ی دولت مدرن به 42.2 درصد رسیده و این بطور میانگین حاصل نرخ تورم سالانه‌ی 34.5 درصد و نرخ بیکاری 7.7 درصد است و به تنهایی خود حکایت از دشواری معیشت ملت در این مملکت دارد. انبوه مسائل و مشکلاتی که مستمرا در سایر حوزه‌ها داشته و داریم را هم اگر باهم در نظر بگیریم در کل گریزی از این نتیجه‌گیری نخواهیم داشت که دولت‌های ما توان گذار جامعه‌ی ایرانی از وضعیت گرفتاری به رهایی را نداشته و ندارند چه برسد رفاه! بر این اساس ضرورتا باید پرسید: چرا؟ ...

.

باقی در بخش بعد

.

🆔 https://t.me/Hossein_Shiran (Author)

🌓 https://t.me/orientalsociology (Channel)

⚛️ https://t.me/OrientalSocialThinkers (Group)


برچسب‌ها: جامعه شناسی, جامعه شناسی شرقی, جامعه‌شناسی دولت, جامعه‌شناسی توسعه

[ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ ] [ ] [ حسین شیران Hossein Shiran ]

[ ]